آینه‌های شهر

ناشر: انتشارات نیلوفر
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: تهمینه زاردشت
نوبت چاپ: اول
تاریخ انتشار: ۱۳۹۴
نوع جلد و قطع: شومیز – رقعی
« وقتی مردان انکزیسیون آن دورواطراف مشغول نیزه‌اندازی بودند، زنان روستای پلاسنسیا دل‌مونته، دختر کوچک دومین زن آمت را چونان امانتی مقدس پنهان کردند. مادر دخترک، زنی بود روستایی از اهالی آفریقای شمالی . آمت زامبارل او را در ازای دو کیسه طلا از برده‌داری خریده، بلافاصله آزادش کرده بود. عشق این دو به همدیگر، زن اول آمت را به قدری آزرد که برای ابراز آزردگی‌اش خال‌کوبی بزرگی روی پیشانی‌اش کرد. چشم‌سیاهی با مژه‌های سرخ! و از آن رور به بعد با سه چشم به زندگی‌‌اش ادامه داد. به گفته‌ی راویان، وقتی به دست ماموران انکزیسیون می‌افتد از چشم روی پیشانی قطره اشکی می‌چکد. اما زیبای گندم‌گون سیاه‌پوست، زن دوم آمت زامبارل، سال‌ها پیش از این ماجراها هنگام تولد اولین فرزندش جان‌به‌جان آفرین تسلیم ۳۷۸