افسانه فلوت بداغ
اکسانا زابوژکو
کاترین کریکونیوک
موضوع: داستان
۱۳۸۵
… هانوسيا گفت: « بابا، آن لكههاى روى ماه چيست؟» واسل جواب داد: « اوه… مىگويند برادرى برادر خود را كشت و او را با سهشاخهاى به هوا بلند كرد. اين دو برادر اسمشان هابيل و قابيل بود. خدا آنها را در آسمان قرار داد تا مردم گناه برادركشى را از ياد نبرند.
Never seen a bteter post! ICOCBW