باغ همسایه

46351نویسنده: خوسه دونوسو
مترجم: عبدالله کوثری
ناشر: آگاه
موضوع: رمان خارجی
قطع: رقعی
نوع جلد: شمیز
سال چاپ: ۱۳۹۴
نوبت چاپ: ۱
تعداد صفحات: ۳۰۲
وزن: ۳۴۸گرم                                                                                                                      یازده سپتامبر ١٩٧٣. ژنرال آگوستو پینوشه علیه رئیس‌جمهور قانونی سالوادور آلنده کودتا می‌کند. ظرف مدتی کمتر از سی سال، در گذار از قرن بیستم به قرن تازه پرمدعا، قاره آمریکا با «یازده سپتامبر» نشان‌دار می‌شود. اگر یازده سپتامبر آمریکای شمالی، خود را به حافظه مردم جهان تحمیل می‌کرده است و اتفاق دوران‌ساز آغاز این قرن به شمار می‌آید، یازده سپتامبر شیلیایی‌ها در هاله‌ای از فراموشی فرو رفته است. واقعیت این است که آن ٣٠٦٥ نفری که ظرف چند ساعت در استادیوم ورزشی سانتیاگو سر به نیست شدند، به اندازه آوار و گرد و غبار ناشی از انهدام برج‌های آمریکا، اذهان جهان را پریشان نکردند. دیری نگذشت که به روال مرسوم در جهان سوم، «آب‌ها از آسیاب افتاد». راه برای «پسران شیکاگو»، اقتصاددانان نزدیک به فریدمن باز شد و صنایع و سازمان‌های دولتی را یکی بعد از دیگری خصوصی‌سازی کردند. مطبوعات آمریکا از «معجزه شیلیایی» می‌نوشتند و تجربه پینوشه را الگویی برای دیگر کشورهای در حال توسعه بر‌می‌شمردند. تا ١٩٨١، پینوشه موفق شده بود جراحی اقتصادی با مشت آهنین را پیش ببرد و در مدت هشت سال چنان همه‌چیز زندگی اجتماعی شیلی زیر‌و‌رو شد که پس از آن می‌توانست مدیریت اقتصادی و سیاسی را به زیردستان خود تفویض کند و خود تنها به فرماندهی کل نیروهای ارتش رضایت بدهد. به این ترتیب در مارس ١٩٨١ دوران تازه‌ای در شیلی آغاز می‌شود که مخالفان، تبعیدی‌ها و اپوزیسیون پینوشه از آن با تعبیر «بزک‌کردن کودتا» یاد می‌کنند. این تحولات بسیاری از مبارزان سیاسی را دلسرد می‌کند و عده‌ای را بر آن می‌دارد تا چنین بپندارند که شکست پینوشه ناممکن است و آنها را به این نتیجه‌گیری سوق می‌دهد که مردم با شرایط دولت کودتایی کنار آمده‌اند. در بین تبعیدی‌ها و هواداران آلنده، هستند کسانی که تصمیم می‌گیرند به شیلی بازگردند و فاجعه را فراموش کنند. هر‌چه باشد یازده سپتامبر آمریکای‌لاتینی با بدیل آمریکای‌شمالی‌اش از زمین تا آسمان فرق می‌کند. همان‌طور که گفتیم یکی با فوران حافظان حافظه توأم است و دیگری با هجوم نگهبانان فراموشی.

«باغ همسایه» را خوسه دونوسو در ١٩٨١، در همان سالی منتشر می‌کند که شبح تردید در ذهن و جان بسیاری از تبعیدیان و مخالفان پینوشه رخنه می‌کند. معلوم می‌شود که پینوشه حالاحالاها کنار‌رفتنی نیست. علاوه‌ بر ‌این گویا اکثریت مردم، وضعیت را پذیرفته‌اند. آلنده و جنبش «اتحاد مردم» دیگر نه مسئله‌ای سیاسی که تاریخی رو‌ به فراموشی است. گذشته از همه اینها، بر اثر زندگی در تبعید، نسل دوم شیلیایی‌ها به رویدادهای سیاسی کشور والدین خود تمایلی نشان نمی‌دهند. خلاصه‌اش اینکه آغاز دهه هشتاد برای هواداران جنبش «اتحاد مردم» دوران ناامیدکننده‌ای است یا شاید بهتر آن است که از کلمات اوسیپ ماندلشتام، شاعر روس استفاده کنیم، دهه هشتاد سرآغاز دورانی است که «امید علیه امید صف‌آرایی می‌کند.» از این بابت، «باغ همسایه» در صورت‌بندی کلی‌اش خلجان زوج مخالف‌خوانی را نشان می‌دهد که در آستانه گذار سیاست به تاریخ -تاریخی‌شدن سیاست- با روانی پریشان شکل تازه فاجعه را تاب می‌آورند.

رمان دونوسو ساختار سهل‌ و ممتنعی دارد. خولیو و همسرش گلوریا در غیاب فرزندشان پاتریک (پاتو) زوج درمانده‌ای هستند که در پریشان‌حالی ایام تبعید را تحمل می‌کنند. تمام رمان منهای فصل آخر از زبان خولیو بازگو می‌شود. او که پیش از کودتا، استاد ادبیات انگلیسی بوده است و در سیاست، به تأسی از پدرش-نماینده سابق کنگره- مشی لیبرالی داشته است، در اسپانیا روزگار پر ادباری را می‌گذراند. بر آن است تا رمانی بنویسد و کابوس یازده سپتامبر ١٩٧٣ را به ادبیات تبدیل کند. در کنارش به تدریس گاه‌وبی‌گاه و ترجمه «میدل مارچ» جورج الیوت نیز اشتغال دارد. در ترجمه با همسرش، گلوریا همکاری می‌کند. نوریا مونکلوس، ناشر سرشناس و حامی ادبیات آمریکای‌لاتین رمان او را رد کرده است. یکی از جذابیت‌های «باغ همسایه»، توصیف نحوه عالمگیرشدن ادبیات آمریکای لاتین است. خولیو در عصر شکوفایی ادبیات آمریکای‌لاتین با رمان‌نویسانی در رقابت است که جهانی را مجذوب خود ساخته‌اند: ماریو بارگاس یوسا، خولیو کورتاسار، گابریل گارسیا مارکز. از لابه‌لای وقایع رمان و سبک روایت دونوسو می‌توان دریافت که خولیوی شیلیایی خود را بدیل خولیو کورتاسار می‌بیند. حتی همسرش از رمان منتشرنشده او با عنوان «لی‌لی بازی دیگر» نام می‌برد. برش‌های زمانی دونوسو بسیار حساب‌شده و با وسواس دقیق انتخاب شده‌اند. رمان از جایی آغاز می‌شود که «پانچو سالواتی یرا»، خولیو و گلوریا را به آپارتمانش دعوت می‌کند تا تابستان را در منزل او بگذرانند. پانچو نمونه‌ای از هنرمند موفق و غیرسیاسی شیلی است، که سیاست نقش چندانی در زندگی‌اش ندارد. در نقاشی به توفیقی چشمگیر رسیده است و طرفداران نقاشی‌هایش حاضرند برای آثارش پول‌های هنگفتی بپردازند. خولیو و گلوریا به خانه مجلل پانچو در مادرید می‌روند و در ماه‌های اقامت‌شان در آنجا ماجراهایی پیش می‌آید که کانون اصلی «باغ همسایه» را شکل می‌دهد…